کوتاه ترین داستان عشقی |
روزی مردی از یک دختر پرسید:
آیا با من ازدواج میکنی؟
دختر جواب داد: نه
و از آن پس مرد شاد زیست، به ماهیگیری و شکار رفت، کلی گلف بازی کرد،تمام مسابقات فوتبال را دید و با هرکه دلش خواست رقصید.
نظرات شما عزیزان:
[ یک شنبه 1 / 1 / 1387برچسب:كوتاه ترين ,كوتاه ترين داستان , كوتاه ترين داستان عقشى و عشقى,
] [ 10:36 AM ] [ Maedeh ][